"صفی یزدانیان"، فیلمساز و منتقد، نوشتن دربارهی سینما را اواخر دههی ۱۳۶۰ شروع کرد و در همهی این سالها فقط دربارهی فیلمهایی نوشت که ربط و نسبتی با خودش داشتند؛ فیلمهایی که در ذهنش ماندند و به حیات خود ادامه دادند.
ترجمهی تنهایی، کتابی که نشرچشمه در ۱۳۹۷ ویراست دوم آن را منتشر کرد، مجموعهای از نقدها و جُستارها دربارهی این فیلمها بود و در این ویراست تازهی کتاب، فصلی هم به سهگانهی پدرخواندهی فرانسیس فورد کاپولا اختصاص پیدا کرد؛ فصلی که حالا میشود آن را پیشپردهی کتاب تازهاش، عکس دستهجمعی با پدرخوانده، نامید.
هر چند این کتاب تازه با اینکه نقطهی شروعش پدرخوانده است، در بندِ این سهگانه نمانده و دست به سفری سیال در تاریخ سینما زده؛ فیلمها و شخصیتهای فیلمها از کنار هم میگذرند و لحظهای یا صحنهای یا جملهای از هر فیلم ما را به دنیای فیلمی دیگر و فیلمسازی دیگر میبرد؛ از سینمای امریکای دههی هفتاد به سینمای ایتالیا میرویم؛ از کاپولا به تارکوفسکی و از آنتونیونی به وونگ کار وای و از فیلمی دربارهی مافیا پا به دنیای نمایشنامههای شکسپیر میگذاریم و همزمان ساختههای برتولوچی و اسکورسیزی را به یاد میآوریم.
همهچیز در این گذر، در این سفر، به سینما ربط دارد و به کلمات و موسیقی که دست خواننده را میگیرند و روانهی سفری میکنندش که به کشفی عظیم شبیه است؛ جادوی تمامعیاری که اسمش سینماست.