نویسنده ابتدا به صورت مقدمه که شرحی بر مجموعه کتابهای دستگاه نظری است و در آن چند مفهوم مهم؛ دستگاه نظری، گونههای تفسیرگرایی، معرفتشناسی مدرنیته، سبک نگارش، تجدید نظر و به روزرسانی را توضیح داده است. در همین پیشگفتار با عنوان «جامعهشناسی نامتعارف؛ دو روایت بیواسطه از محضر استاد برجسته هربرت بلومر» ابتدا روایت مُرینی را این چنین بیان میکند: «مرینی از شارحین و نیز از دانشجویان سابق استاد بلومر شرحی قابل توجه از چرایی مهجور ماندن دستگاه نظری بلومر دارد که من هم قبل از خواندن شرح مرینی بر همین باور بودم. من نیز مانند مرینی معتقدم بلومر در شرح تفاوت پارادایمی خود، از دیگر جامعهشناسان کوشید تا اصطلاحات برساخته خودش که معرف دقیق نقاط عزیمت نظری بلومر از دیگر جامعهشناسان است را جایگزین بسیاری از اصطلاحات جامعهشناختی متعارف کند. تا بدین وسیله در این مرزبندی و نقطه عزیمت خود از جامعهشناسان پیشین یا به اصطلاح جامعهشناسان متعارف تاکید کرده باشد و دستگاه نظری خود را معطل و نیازمند مفاهیمی از دیگر پارادایمهایی که مورد نقد وی بودند نسازد. به دیگر سخن بلومر همان اصطلاحات متعارف جامعهشناسان مانند ساخت یا سیستم را به کار برد ولی نه به معنای پارادایمی یا مکتبی که چنین عواملی تعیین کننده رفتار انسان باشد، بلکه این اصطلاحات را به این معنا به کار برد تا نقطه عزیمت پارادایمی خود را نشان دهد که انسان محصول عواملی چون ساخت و سیستم و نیروهای جبری درونی نیست. موضوع اصلی در نظریه استاد بلومر تفسیر انسان از ساخت و سیستم یا موقعیت زندگی و بازسازی یا بازتولید آن توسط مردم واقعی در موقعیت است. یعنی کنش پیوسته که توسط واحدهای کنشگری یا واحد کنشگری رخ میدهد.»