کتاب قهرماننامه یا قهرمانِ قاتل روایتی عامیانه مربوط به دوران پادشاهی هوشنگ، پادشاه افسانهای ایران و شرح جنگهای او برای کشورگشایی است. در این راه او مقابل قهرمان بن گرشاسب قرار گرفته اما این جنگ موقتی است چون این دو قهرمان همراه میشوند. نکته جالب توجه در این افسانه، کشته شدن اسفندیار به دست قهرمان است. قهرمان قاتل پسر طالع مراد و شاهزادهای است که پدرش پادشاه هفت اقلیم بوده و در حالی که سه سال بیش نداشت، دیوان وی را ربوده و قهرمان را سیزده سال در دریای محیط در دامن کوه قاف و صحرای هیهاتیه حبس و تربیت میکنند .پس از آن که بزرگ میشود و شجاعت پیدا میکند دیوان از ترس او را در خواب به ربعمسکون و دشت هوشنگشاه میآورند و رها میکنند. در این زمان قهرمان طی جنگهای طولانی با پسر عمویش قهطران بن اهراسب حریف او نمیشود و از در دوستی با او در میآید. او با کمک جادوگران با هوشنگشاه متحد شده و به سرزمینهای چین و ختن و هند میتازد و با پهلوانیها و رشادتهای بینظیر و افسانهای پادشاهان را محو شجاعت خود میکند.