کتاب " استاد تاران و همانطور که بودهایم " اثر "آرتور آداموف"، نویسندهی ارمنی ـ فرانسوی قرن بیستم است. این کتاب را "ابوالحسن نجفی" به فارسی برگردانده است. آرتور آداموف نویسندهی سالهای درخشان ادبیات نمایشی در قرن بیستم و همردیف نویسندگانی چون ساموئل بکت و اوژن یونسکو است. آثار این نویسندگان را اغلب در سبک تئاتر ابزورد یا پوچگرا طبقهبندی میکنند. نمایشنامهی استاد تاران که در این دسته قرار میگیرد، نقطهی عطفی در کارنامهی او محسوب میشود.
نمایشنامهی استاد تاران در سال 1951 و نمایشنامهی همانطور که بودهایم در سال 1953 منتشر شدهاند. این دو اثر جزو کوتاهترین آثار این نویسنده بودهاند. داستان استاد تاران دربارهی مدرس دانشگاهی است که بیدلیل در یک رشته اتهامات گرفتار شده است. مردی که در سوءتفاهمهای پشت سر هم نمیتواند حقانیت خود را ثابت کند و گویی همهچیز علیه اوست؛ در حالی که او تنها کمی با جامعهاش فرق دارد و حالا در مقابل توقعات و باورهای آنها تنها و بیپناه مانده است.
نمایشنامهی همانطور که بودهایم مرد جوانی را تصویر کرده که در رابطه با مادرش، دچار یک چرخهی باطل عذاب وجدان بابت گناه ناکرده است و نهتنها حسی همچون مهر مادر و فرزند در میان نیست، بلکه وضعیت او به یک زندانی گرفتار در حلقهی مهر و توقعات مادر میماند. یک علاقهی انحصاری که او را رها نمیکند و مرد هرگز مستقل نمیشود.
بریدهای از نمایشنامهی استاد تاران:
«البته من فرار کردم، لابد آنها هم به شما گفتهاند من فرار کردم. اما فقط همین. آقایان، یک نگاه به من بکنید: آیا از سر و وضع من برمیآید که لباسهام را تندتند پوشیده باشم؟ و اصلاً چطور فرصت داشتم که لباسهام را بپوشم؟»