معماری بیش از هر هنر دیگری با مشکلات مدرنیسم روبرو شده بود: معضلات مربوط به بزرگی، تولید انبوه، زندگی گمنامانه و ندانمگرایی بیطرفانه. اینها تنها چهار پاسخ ممکن به ازخودبیگانگی مدرن محسوب میشوند، چهار بنمایهٔ اصلی این کتاب؛ اما باید تصدیق کرد که همچون بسیاری دیگر از مشکلات ملازم مدرنیسم، این مسائل نیز با تطابق چشمگیرشان، به شکلی متناقض، نشانههایی نیز بر موفقیت مدرنیسم ارائه دادند. بااینهمه معماری بیطرفانهٔ جهان تجارت صرفاً آنگونه که نورمن میلر نامیدش «منظری روانپریشانه و خالی» نبود بلکه هدف حقیقی بسیاری از مدرنیستها بود.
پس اگر میخواهیم داستان معماری پست-مدرن را بگوییم، باید حقیقتی مهم در مورد تکثرگرایی را به خاطر داشته باشیم: تصدیق تفاوت در تمام غنای فوقالعاده و ترسناکش. تحت تأثیر این حقیقت پیچیده ضرورتاً مجموعهٔ ذهنی دیگری نیز به مسئله وارد میشود: طعنهزنی. طعنهزنی مثبت و مطبوع، نه همراستای منفی و سوءاستفادهگرش، یعنی بدبینی. باید به خاطر داشت که پست-مدرنیسم فرزندِ خودِ مدرنیسم است و همچون هر ولد دیگری بسیار مدیون پدرومادر خود است. این فرزند ورای همهٔ اینها وظیفهٔ نقد اشتباهات خانواده را دارد، مخالفتی وفادارانه و البته گاهی ناخوشایند است. وظیفهای که ما نسبت به تاریخ بر گردنمان است، بازنویسی آن و حتی افتخار اضافهکردن به آن است؛ بنابراین اجازه دهید رشد این دلتای عظیم رودخانه را با مهربانی و البته همزمان طعنه، مورد بررسی قرار داده و این حقیقت را به خاطر داشته باشیم که همانطور که تمام رودخانهها گلولایی به همراه دارند، شاخآبههای لجنزارشدهٔ پست-مدرن نیز ممکن است بهاندازهٔ پدرومادر خود یعنی مدرنیسم، کثیف و گلآلود باشند.