از لابه لای صخره ها به این طرف و آن طرف پرید. خودش را به بالای یک تپه رساند و از کنار یک رودخانه ی کوچک رد شد. به هر طرف می دوید، و به هرجا سرک می کشید. او یک سگ نگهبان حرفه ای بود و می خواست جای مناسبی برای برپا کردن یک استراحت گاه و چادرزدن در شب پیدا کند.