دنیا حالش خوب نیست و مثل پرندهای دلگیر خودش را از شاخهای آویزان میکند دنیا حالش خوب نیست مثل زمستانی که دستش با سیاهی در یک کاسه است زمستان بود اما پدر نبود تا ببیند هرچه میگذرد فاجعه بیشتر از سقف قدیمی خانه چکه میکند