«لوکا» بچه شادی است. وقتی در حال پختن کیک است، برق میرود. برای همین میرود بیرون تا با دوستانش بستنی بخورند و کفشهایی را که خیلی دوست دارد هم پشت ویترین تماشا میکند. او تصمیم گرفته پولهایش را جمع کند تا کفشها را بخرد؛ اما میبیند قیمت کفشها خیلی بالا رفته است. اول دلیلش را متوجه نمیشود؛ اما بعد مادرش علت را توضیح میدهد و لوکا به فکر راهحل میافتد. او میخواهد با کمک دوستانش، دنیا را نجات دهد!