شاهکار "ایشتوان اِرکنی" نویسنده بزرگ مجار در قالب فرم بدیعی مرکب از مجموعهای نامه و تماس تلفنی، تاملی است در این که آیا عشق، سن و سال میشناسد؟ آیا «هرچه پیرتر میشویم دیوانهتر میشویم و عاقلتر؟»
خواهران اِسکالا زیبارویان استان سولنوک مجارستان، حالا پیر شدهاند. گیزا ساکن آلمان و مثل همیشه مریضاحوال است و اِرژی در بوداپست است و به تازگی با پائولا آشنا شده، زنی از خود پیرتر اما سرزنده و پرشرّوشورتر.
دو خواهر مرتب به هم نامه میدهند و زنگ میزنند و یاد ایام قدیم و حسبحال میکنند. ملهم از حضور الهامبخش پائولا، حالا هوای عشق پیرانهسری در سر ارژی افتاده؛ عشق که همیشه گمشدهی زندگی گیزا بوده است.