قلب یخیِ او داستان موازی دو زن از ساکنان عمارتی اربابی در انگلستان است که با اختلافی هفتاد ساله از یکدیگر زندگی میکنند و خود را سعادتمند میپندارند اما ناگهان درمییابند که در احاطه رازها و دروغهایند. در اوج داستانِ بسیار مهیج لولو تیلور از زندگی این دو زن سوالی مطرح میشود؛ آیا بهتر نیست بخشهای تاریک زندگی به حال خود رها شوند؟ بهتر نیست برخی واقعیتها هرگز برملا نشوند؟