من سعی کردم نشان دهم که رژیم استتیکی از همان ابتدای رژیمی ناسازواره است زیرا از سویی، چیزی مثل سپهر مخصوص هنر را تعریف میکند و از جهتی دیگر، هر گونه مرزی را میان این سپهر استتیکی و سپهر زندگی بهطور کامل از میان برمیدارد؛ در نتیجه تنشی مضاعف است که در رژیم استتیکی وجود دارد.