جانی همیشه آرزو داشته بخشی از تجارت هتل ترانسیلوانیا باشه، درست مثل پدر زنش؛ دِرِک. اون ها یک مُتل قدیمی در دامنه های آلپ سوئیس پیدا کردند و قصد دارند آن جا رو به عنوان شعبه ای از هتل ترانسیلوایا افتتاح کنند. جانی می خواهد به کمک میویس و دنیس کوچولو این هتل از رده خارج شده رو بازسازی کند، اما متاسفانه اتفاق ناخوشایندی رخ داده است. تعداد زیادی هیولای انسان نما به آن هجوم آوردند و حالا جانی مسئولیت دارد تا متل ترانسیلوانیا رو از چنگال آن ها بیرون بکشد و نجات بدهد.