چارلز بوکوفسکی با سبک خام و مینیمالیستی مشخص خود، ما را به قدم زدن در کنار شهر خود در موسیقی آب گرم میبرد. او تصاویر کوچکی از فسق و هوسبازی را به ما میدهد، تکههایی به اندازه چیزهایی که هم زیبا و هم ترسناک هستند. داستانهای «موسیقی آب گرم» در بدترین بخشهای شهر - اتاق متل که بوی مریضها را میدهد، آپارتمانی فرسوده که زن و شوهری دائما با هم مشاجره میکنند، باری که توسط یک اسکلت نگهداری میشود - و تاریکترین بخشهای وجود انسان را به تصویر میکشد. بوکوفسکی به سادگی و عمیقا در مورد زیر شکم طبقه کارگر صحبت میکند بدون اینکه قضاوتی را مطرح کند. بوکوفسکی در شیوهای که در مورد سکس، روابط، نوشتن و بیاشتهایی مینویسد، میلهای را برای هنر بیاحترامی تعیین میکند. آثار او در پستترین بخش ذهن و افراطیترین پوچهای روزمره زندگی میکنند.