آیا مارکس برای هزارۀ سوم سخن تازهای دربارۀ ادبیات و هنر دارد؟ چرا باید کار و سخن او را در این زمینه، مهم و جدی بگیریم؟ مارکس چگونه میتواند در خوانش لایههای پیچ در پیچ ادبیات ما را یاری کند؟ آیا در مارکسیسم و نظریۀ مارکسیستی، نظریۀ واحدی دربارۀ هنر و ادبیات در کار است؟ طی صد و پنجاه سالی که از عمر پرماجرای مارکسیسم میگذرد، نظریۀ مارکسیستی ادبیات، دستخوش چه دگرگونیهایی شده است؟
تری ایگلتون، یکی از برجستهترین منتقدان ادبی و فرهنگی روزگار ما، در این تاریخ تحلیلیِ روشن، شگفتآور و خوشخوان پاسخهایی درخور و خواندنی برای این پرسشهای اساسی فراهم میآورد. شاید به جرأت بتوان گفت که این کتابِ فشرده، دقیق و روشن، مهمترین و کارآمدترین اثری است که در زمینۀ تاریخ نقد ادبی در سنت فلسفه و نظریۀ اجتماعی مارکسیستی از سدۀ نوزدهم به این سو پدید آمده است.