اگر ادعا کنیم که از اهداف اصلی هر فیلسوف در نهایت آموختن فلسفه ورزی است، اغراق نیست که بگوییم راجر اسکروتن، همانطور که خود در جملات ابتدایی کتابش این مهم را به عنوان هدف خود اعلام میکند، به راستی به این هدف در این کتاب کمحجم دست یافته است. خوانندۀ جدی پس از خواندن این کتاب در تمامی موضوعات مطرحشده به نوعی خود نحوۀ فلسفه وینی را آموخته است، بدون آنکه ذهنش انباشته از نظریهها، آموزهها و پیچیدگیهای گاه ناضروری فلسفه شده باشد. همین ویژگی، کتاب حاضر را به اثری کم نظیر در نوع خودش تبدیل میکند.
اسکروتن خود می گوید:« در این کتاب تلاش می کنم تا آنچه را فلسفه باید در این شرایط جدید عرضه کند نشان دهم. وظیفۀ فلسفه، به گمان من، بازسازی فکورانۀ چیزی است که بدون تأمل و تفکر آسیب دیده است. این چیز آسیبدیده، مذهب، اخلاق یا فرهنگ نیست؛ بلکه جهان روزمرۀ آدمی است: جهان در معصومیتش، جهان علیرغم وجود علم»