هر چه زندگی علمی در دانشکدهای مردهتر باشد، تفکر قالبی متداولتر خواهد شد، که به معنای گرفتن یک قالب از پیش آماده برای تحقیق و پر کردن محتوای آن است. این نوع تفکر، فارغالتحصیلی تحویل جامعه میدهد که در عین حال که مدرک دکتری دارد و فکر میکند که میداند، نمیداند و ندانستههای خود را تحویل نسل بعدی میدهد.
زندگی علمی چیزی بیشتر از تحقیق است و دو بال آن عبارتند از درهم تنیدگی با جامعه و نظریهپردازی. هر کدام از این دو بال را که برداریم، زندگی علمی برای یک عالم مختل خواهد شد. عالم چیزی بیشتر از دانشمند، محقق و عملگراست. دانشمند کسی است که دانش پیشرفته و والایی در یک موضوع خاص دارد. محقق کسی است که در مورد یک موضوع مشخص، به دنبال یافتن حقیقتی تازه است. عملگرا کسی است که مستقل از فهم و نظریه، به دنبال حل مشکلات به هر طریقی است.
اما عالم مد نظر ما، که یک زندگی علمی درهمتنیده با جامعه را برای خود برگزیده است، نظر و عمل را با هم توسعه میدهد. ذات عالم بودن، داشتن دغدغه نسبت به جامعه است.