کتاب اسکندرنامه نوشتۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، بازسازی قدیمیترین نسخهی اسکندرنامۀ نقالی منسوب به منوچهرخان حکیم است.
در حال حاضر مخاطب اصلی داستانهای عامیانه عدۀ کمی از محققان هستند؛ اما در عین حال، همان قشرهایی که مخاطب رمانهای پلیسی و داستانهای حادثهای است می تواند مخاطب این آثار باشد. به ویژه آن که در سالهای اخیر باب شده است که داستانهای قدیم را بازنویسی کرده و به زبان مردم امروزی منتشر کنند.
داستانهای قدیمی خصوصا عامیانه باید با نثر خودشان چاپ و منتشر شوند.
اگر هم بخواهیم آن کتابها را به ذائقه و فضای فرهنگی امروز نزدیکتر کنیم می توان، با حذف قسمتهایی یا با توضیح واژگان و تعبیرات آن قصهها را برای نسل امروز خواندنی سازیم؛ نه این که چیزی بر آنها بیفزاییم یا ساختار نثرش را تغییر دهیم؛ زیرا در این حالت خواننده با یک نوشتۀ امروزی مواجه است نه با یک نثر کهن و اصیل. درحقیقت باید لباس قدیمی را سبکبارتر کرد نه این که بخواهیم آن را نونوار نماییم. قالب و محتوا حتما باید سازگار باشند. چنان که نمیشود مضامین شاهنامه را در عبارات شعر سبک هندی ریخت. پس هر گاه نثر کتاب را عوض کنیم، خواه ناخواه تا حد زیادی روح قصه نیز از میان می رود و خواننده یا شنونده به «جان کلام» نمی رسد.