سرزمین پهناور ایران طبیعتی بسیار متنوع دارد؛ از ارتفاعات پوشیده از جنگلهای انبوه در مازندران و گیلان، تا کویرهای یزد و کرمان؛ از کوهستانهای آذربایجان و کردستان تا جلگههای خوزستان و سواحل خلیج فارس و دریای عمان؛ از آب و هوای معتدل و مرطوب خزری تا آب و هوای بیابانی جنوب شرقی کشور.
ساکنان مناطق مختلف ایران، در طول سالهای متمادی ، باید ذره ذره امکاناتی که طبیعت در اختیار آنها گذاشته بود را شناسایی کرده و از آنها بهره میگرفتند تا بتوانند شعلۀ زندگی را همچنان روشن نگه دارند. در این میان، تلاش برای تامین غذا که از نیازهای اولیۀ انسان است، جایگاه ویژهای دارد. در طول سدههای گذشته، ساکنان هر منطقه با توجه به محدودیتهایی که داشتند و با استفاده از امکاناتی که محیط در اختیارشان گذاشته بود، غذاهای خاص همان منطقه را خلق کردند. البته علاوه بر طبیعت، تاریخ منطقهای و خرده فرهنگهای موجود در هر منطقه و تعاملات فرهنگی میان اقوام نیز در شکل گیری فرهنگ غذایی هر منطقه موثر بوده است.
در طول پنج دهۀ گذشته، با توسعه سواد عمومی جامعه، گسترش ارتباطات و افزایش جابجاییهای جمعیتی، گسترش فعالیت رسانههای عمومی- و به ویژه استفاده همگانی از تلویزیون و توسعه وسیع فضاهای مجازی، گسترش کلاسهای آموزشی در حوزههای مختلف و از جمله کلاسهای آشپزی، در عین حال که هر یک از آنها گامهای بلندی برای پیشرفت جامعه به شمار میروند و بدون تردید همۀ آنها اثرات مفیدی برجای گذاشتهاند، اما در بسیاری از موارد به دلیل نبود برنامهای مشخص برای حفاظت از فرهنگی ملی و بومی، مجموعۀ این عوامل، فراموشی جلوههای مختلف فرهنگ و هویت بومی را در پی داشتهاند. در دهههای اخیر، به طور مستمر - و با سرعتی روزافزون - سفرههای مردم در مناطق مختلف کشور شبیه هم میشود و در سطحی کلانتر، سفره یا میز غذای جهانیان به هم شباهت پیدا میکنند.
در این دوره، صدها غذای سالمی که در طول نسلهای متمادی و با بهرهگیری خلاقانه از امکانات موجود در هر منطقه توسط زنان شهرها و روستاهای مختلف شکل گرفته و عمومیت یافته بود، به فراموشی سپرده شد و در مقابل، استفاده از انواع غذاهای ناسالم به سرعت افزایش پیدا کرده است.