سیاست وقتی به درد روزنامهنگار میخورد که نان و آب داشته باشد و آن هم موقع انتخابات و تقسیم مناصب و غنائم است، یعنی در زمان برّهکُشان و پیچیدن بوی دلانگیز کباب و جوجهکباب در محافل و مجامع تبلیغاتی و سیاسی و جناحی و حزبی! یعنی همان موقعی که دستگاه مشترک مورد نظر در دسترس است و همه مردمی میشوند و مقامات کمیاب و نایاب به میان مردم میآیند و مسئولان گره بر پیشانی و اخم بر ابرو، لبخند میزنند و مهربان میشوند.