موشه لووین، نویسندهٔ کتاب قرن شوروی، زادهٔ لهستان است. در جوانی سالهایی را در شوروی دورهٔ استالین به سر برد. بعدها به تدریس و پژوهش در دانشگاههای معتبر انگلستان و آمریکا پرداخت و به عنوان استاد ممتاز از دانشگاه پنسیلوانیا بازنشسته شد. او طی سالها کار پژوهشی و دانشگاهی، چندین کتاب دربارهٔ جوانب گوناگون تاریخ شوروی تألیف کرد که ازجمله شامل آثاری دربارهٔ لنین، استالین، بوخارین، گورباچف و سیر تکوین نظام شوروی و وجوه گوناگون آن میشود. کتاب قرن شوروی جمعبندی لووین از پنج دهه مطالعه دربارهٔ این کشور در قرن بیستم با استناد به مدارک آرشیوی جدید است.
این اثر نظام شوروی را از آغاز حکمرانی استالین تا پایان کار گورباچف بررسی میکند. نویسنده بر آن است که پژوهشهای تاریخی دربارهٔ شوروی گرفتار دو خطای مکررند: دیدگاه «جنگ سردی» (که آن را یک ایدئولوژی با نقاب پژوهشی میخوانَد) و «استالینی کردن» یا استالینی دیدن سراسر تاریخ و کل پدیدهٔ شوروی (به مثابهٔ یک گولاگ/زندان بزرگ). هر دوی این دیدگاهها تصویری غیرواقعی و معوج از تاریخ شوروی ترسیم میکنند.
لووین از عارضهٔ رشد کمّی و سطحیِ بدون عمق سخن میگوید که در دورهٔ استالین با شتاب در پیش گرفته شد و در درازمدت به پایان یافتن منابع اقتصادی و اجتماعی کشور انجامید. حاکمان شوروی دولت بوروکراتیکی را تشکیل دادند که درواقع بازتولید سلسلسهمراتب دیوانسالاری روسیهٔ تزاری به رنگی دیگر بود. آنگاه که شور انقلابی فرونشست، سرآمدانِ حاکم قدرت خود را صرف پیشبرد منافع شخصی خود کردند. بهتدریج انسداد نظام سیاسی مانع هرگونه پیشرفت اقتصادی و اجتماعی شد و سرانجام، حاکمیت شوروی از جامعه عقب افتاد. «دوشاخه شدن» مسیر حاکمیت و مردم (که هر کدام به سویی میرفتند) برای نظام شوروی مرگبار بود...
به گفتهٔ لووین: «تاریخ روسیه آزمایشگاهی عظیم برای مطالعهٔ انواع نظامهای اقتدارگرا و بحرانهای آن تا امروز است.»