نورا لوی بعد از دو سال دستوپنجه نرم کردن با سرطان خون، آمادۀ برگشتن به «دنیای واقعی» یعنی دبیرستان است.
اما همکلاسیهایش با او طوری رفتار میکنند که انگار هر لحظه قرار است بشکند.
نورا سپس با گریفین آشنا میشود که تازه به مدسهشان آمده. گریفین هم مثل نورا عاشق نقاشی و اسطورههای یونانی است. نورا تصمیم میگیرد راز بیماریاش را از گریفین پنهان کند. ولی در مدرسه اتفاقی میافتد که دیگر امکان ندارد بتواند رازش را حفظ کند. اما چطور میتواند چیزی را که توضیحش برای خودش هم سخت است، برای دیگری توضیح دهد؟