ادی فلین، شیاد سابق پس از مدتی به شغل وکالت رو میآورد اما طی اتفاقاتی برایش مسلم میشود که این دو تفاوتی با یکدیگر ندارند. یک سال قبل، ادی فلین در کار بر روی یکی از پروندهها تجربیات دردناکی را پشتسر میگذارد و همین امر دلیلی میشود برای رها کردن حرفۀ وکالت بهطوریکه قسم میخورد هرگز پایش را در دادگاه نگذارد. اما اتفاقی رخ میدهد که حق انتخابی برایش باقی نمیگذارد. رئیس یک گروه تبهکار مافیایی در نیویورک که به اتهام قتل درگیر محاکمه است دختر دهسالۀ ادی را به گروگان میگیرد. ادی باید دفاع از این پرونده را قبول کند چه بخواهد چه نخواهد. ادی فقط چهلوهشت ساعت فرصت دارد تا به اتکای هوش حرفهای و تمام حقهها و ترفندهایی که در چنته دارد از رئیس گروه مافیایی در برابر اتهام قتل دفاع کند، دفاعی که نتیجه دادن آن ناممکن بهنظر میرسد و اگر این پرونده را ببازد داروندارش را از دست میدهد. دفاع در نوع خود بهترین اثر دلهرهآور حقوقی است و ثابت میکند که درام حقیقی بیرون از دادگاه و در مغزها و دلها به وقوع میپیوندد.