"دو تکه پنبه در منخرین بینی زندانی فرو کرد تا سوراخ های بینی گشادتر دیده شوند و با تف گوشه لب زندانی را خیس کرد از زندانی فاصله گرفت، او را از دور برانداز کرد. صورتش احمقانه و ترسان بود..."