شب بود. ماه از پنجره سرک کشیده بود، ولی نصفش پشت ابر بود. نه لیلی خواب بود، نه لالا.
دوتایی کنار پنجره نشسته بودند و به پیله ای که روی گل های گلدان شمعدانی بود، خیره شده بودند که ...
لی لی پرسید: «به دنیا آمد؟ ...»
لالا گفت: «نه! ... نیامد!»
خبر داری چه خبر شد؟ یک خبر مهم توی همین کتاب و قصه است. خودت بخوان تا بدانی!