از دل کوه و از لابه لای سنگ ها که بیرون زده اولین چیزی که دید درخشش خورشید بود و کوه بلند که کلاه سفیدی از برف بر سر داشت و دشت کوچکی که نمی دانست بعد از آن کجاست. ولی می دانست –به او گفته بودند- که بایستی از آن بگذرد.