این کتاب داستان طنز و جذاب پسر نوجوانی به نام گرگ هفلی را در خود جای داده که از اتفاقات روزمره و افکارش می نویسد. برای گرگ تعطیلات بین کریسمس و جشن شکرگزاری از سخت ترین روزهای سال است، زیرا کوچک ترین اشتباهی در این روزها باعث می شود از چیزهای دوست داشتنی بزرگی محروم شود، و به نظرش بچه هایی که در خانواده شان جشنی برای کریسمس برپا نمی شود خیلی خوش حال تر هستند؛ یک چیز دیگر که حسابی او را ناراحت می کند این است که بابانوئل همیشه بچه ها را زیر نظر دارد، البته گرگ معتقد است که او سالی یکی دو بار آن هم در حد چند ثانیه هر بچه را زیر نظر می گیرد و از شانس بدش، این اتفاق برای گرگ در شرم آورترین لحظه ها می افتد. تنها حضور بابانوئل نیست که استرس اور است؛ سال گذشته مادر عروسکی خریده که اسمش دیده بان بابانوئل است و مراقب رفتار بچه هاست. گرگ سعی می کند در حضور دیده بان بهترین رفتار را داشته باشد اما برادرش رودریک مدام اطلاعات بدی از او به دیده بان می دهد…