در وسط یک جشنواره راک، یک کارگر خیریه تکه تکه می شود. دقایقی بعد می میرد. در ازدحام هزاران نفری، کسی مهاجم او را ندید.
هفته بعد، جسد یک معلم مدرسه ابتدایی در یک سطل زباله در یک کوچه ادینبورگ پیدا شد که با روسری پشمی خودش خفه شده بود.
تا زمانی که در اطراف شهر، روی ساختمانها، کلماتی ظاهر میشوند که هر قربانی را توصیف میکنند.
فقط وقتی متوجه می شوند که کلمات قبل از قتل نوشته شده است نه بعد از قتل، می فهمند قاتل قربانی بعدی خود را اعلام می کند... و هر چه بی گناه تر، بهتر.
فیلدز در ایجاد فضا و ترسیم یک تصویر با کلماتی که تخیل را جذب می کند بسیار خوب است. پیچشها و چرخشهای زیادی وجود دارد تا خواننده را مجذوب خود نگه دارد، در حالی که زندگی شخصی و ویژگیهای بازیگران اصلی در طول زمان به طرز وسوسهانگیزی بررسی میشوند.