هنگامی که دیوارها خراب می شوند ، همه ی انواع مشکلات شروع به جمع شدن می کنند. چوب پوسیده ، قالب سمی ، مخلوط های ناخواسته و چیزهای حتی شرورانه تر. همه ی این مشکلات گرگ و خانواده اش را وادار می کند که از خود بپرسند که آیا بازسازی به دردسرش می ارزیده؟ آیا وقتی سرانجام گرد و غبارها فرو می نشیند ، آیا هافلی ها می توانند بمانند. . . یا آنها نیاز دارند تا از شهر خارج شوند؟