سید جواد طباطبایی، مشروطیت در ایران را مساوی با «اصلاح دینی» در عالم اسلام و سنت شیعی مورد خوانش قرار میدهد و از این منظر پروژۀ روشنفکران (بالأخص روشنفکران دینی) را حرکتی به سوی سکولاریسم میبیند و آن را ضد اسلام تلقی میکند. او در مقابلِ صورتبندی روشنفکرانی همچون آل احمد، شریعتی و داوری، نظریۀ عام اصلاح دینی خود را برساخت میکند و مدعی است که «نمایندگان مجلس اول مشروطه» میدانستند چگونه میتوان دین مبتنی بر شریعت را اصلاح کرد. پرسشی که طباطبایی باید به آن پاسخ بگوید این است که بر اساس کدام مبانی به این نتیجه رسیده است که «تلقی نمایندگان مجلس اول مشروطه» تبلور و ظهور معرفت اسلامی است؟
طباطبایی ادعا میکند که «فلسفۀ دینِ» روشنفکری دینی، فلسفهای است که از مسیحیت گرفته شده است. طباطبایی بر این باور است که ما نیازمند توجه به فلسفۀ حقوق هستیم تا بتوانیم نظریهای برای اصلاح حقوقی تدوین کنیم و از این طریق «نظریۀ عام اصلاح دینی در اسلام» را به دست آوریم، ولی هنگامی که از او میپرسیم این مهم را چگونه میتوان به انجام رساند، در پاسخ میگوید که «در رسالۀ دیگری دربارۀ فلسفۀ حقوق در اروپا» به این موضوع پرداخته است. پرسش اینجاست که چرا برای اصلاح دین اسلام در سنت شیعی باید مبانی حقوقی اروپا را الگو قرار داد؟