«رتروتوپیا» به معنای بازگشت به یوتوپیاست. آن را بازگشت به آرمانشهر یا بازگشت به آینده هم میتوان گفت. رتروتوپیا فراخوانی به نوعی بازاندیشی نو، ژرف و نقادانۀ شرایط موجود جامعۀ جهانی و وضعیت مدرن انسان امروز است؛ جامعهای که وعدۀ پیشرفت، رفاه، آزادی، رستگاری و برپایی بهشت بر روی زمین را شنیده بود، اما با جهنمی از خشونت، قبیلهگرایی، نابرابری، تنهایی و ازخودبیزاری روبرو شد. رتروتوپیا هشداری برای توقف در مسیری است که بیمحابا به سوی فساد و تباهی میرود و بازگشت به گذشتهای که عینیت نیافت اما همیشه در قالب آرمانها و ارزشها یا چارچوبی نظری، الهامبخش و امیدوارکننده بوده است. مانند روح یوتوپیا، محرک رتروتوپیا نیز از امید به صلح و آشتی ریشه میگیرد. رتروتوپیای زیگمونت باومن، برای دستیابی به «جامعهای آزادتر، برابرتر، دموکراتیکتر و زیستپذیرتر» همگان را به برخاستن و تلاش فرامیخواند. او کتاب را با این جمله به پایان میبرد: «ما ــ ساکنان زمین ــ با یکی از این دو موقعیت روبرو خواهیم بود: یا دستهای بههم پیوسته یا گورهای مشترک.»