شیوه روایی در ملوی نه تایید که نفی است و پارادوکس و نابودسازی.
غایت حرف زدن متوقف کردن حرف زدن است، غایت قصه گفتن متوقف کردن قصه گفتن است،
غایت نوشتن متوقف کردن نوشتن است،
غایت زندگی پایان آن با مرگ است...
.
ملوی بر تمایز میان بیرون و درون تاکید دارد:
آن همه فضای درونی که آدم هرگز نمیبیندش، مغز و قلب و حفرههای تیرهوتار دیگری که فکر و احساس جشن و پایکوبی شبانهشان را در آن برقرار میدارند.
.
برای قهرمان مرکب سهگانه، حافظه به مثابۀ نیروی سازنده غیرقابلاعتماد است.
ملوی نمیداند که چگونه به اتاق مادرش رسیده و خدمتکار را که در او عشق حقیقی را تجربه کرده بود از یاد برده.