"روز دوشنبه بود که افاده خانم از خانه بیرون رفت تا پیاده روی کند. او زیاد ادای رئیس ها را در می آورد. بین راه فضول خان را دید. فضول خان پرسید: «به به! کجا به سلامتی؟» افاده خانم با عصبانیت جواب داد: «سرت توی کار خودت باشد آقا!»"