جنگ عاشقترین دختر دنیاست، بیشتر از آنکه یک کتاب تاریخی باشد، یک درام عاشقانه است که در بستر جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد؛ هم عشق بین شخصیتها و هم عشق شخصیتها به پرواز.
مثل خیلی از ما، آدری، شخصیت اصلی این کتاب هم رویای پروازدر سر دارد. آدری شروع جنگ جهانی دوم را تجربه میکند و از نزدیک حملۀ ژاپن به بندر پرل در آمریکا را میبیند.
حتی اگر همۀ دنیا هم دست به دست هم بدهند، چیزی جلوی اوج گرفتن آدری را نمیگیرد:
«من به میان ابرها، در نزدیکی طلوع آفتاب صبحگاهی و بر فراز اقیانوس سبزآبی تعلق دارم. اقیانوسی که با درخشش انگار به من چشمک میزند و میگوید که او هم مانند آسمان با تمام وسعتش مرا درک میکند.»