داستان فیلمنامۀ پردهی نئی به دورانی بازمیگردد که در آن هر بخشی از ایران یا حتی در شهرها و مناطق کوچکتر، زنی با نام «طبیبهخاتون» به امر پزشکی (متفاوت با کار عطاران) اشتغال داشت. این زنان معمولا با مردان از پسِ پرده صحبت میکردند و گهگاه «طبیبهخاتون» برای آنکه چهرۀ بیمار را ببیند از لابهلای پردۀ نئی او را مشاهده میکرد.
داستان پردهی نئی بازگویی حکایت یکی از این طبیبههاست که بیشتر شبیه روانشناسان امروزی عمل میکرد. اما باری که بر دوش بیماران بود نیز بیشتر یک بار روانی و ناشی از وجدان نیاسوده و گنهکار بود. طبیبۀ ما خوب این را میدانست چون خودش نیز یکی از قربانیانِ این بیماران بود. اما در هر حال او یک طبیب بود و امور شخصی را در طبابتش دخالت نمیداد.
فیلمنامۀ پردهی نئی یکی از شاهکارهای فیلمنامهنویسی بیضایی است که اگر بر پردۀ سینما انعکاس مییافت شاید شهرت فیلم از مرزها نیز میگذشت. که متاسفانه چنین نشد. یکی از آن فیلمنامههایی است که در آن حرکت، بیشتر و گفتگو، کمتر است. فیلمنامه پر از صحنههای دلهرهآور و هیجانانگیز است که به تعریف سینمایی میشود آن را یکی از فیلمهای پرتحرکِ تاریخیِ بیضایی دانست.