در دهۀ ۱۸۴۰، در روسیه،که سالهای میانی حکومت خفقان آور نیکالای اول را از سر می گذراند، نسلی پرورش یافت که از آرمان های پرشور و رمانتیک ها برای انقلاب و اصلاح الهام می گرفت.در این سالها فاروپای غربی، برخلاف روسیه، مرکز شورش ها و انقلاب ها بود و این نسل از جوانان روسی به اروپای غربی به چشم کعبۀ آمالشان نگاه می کردند. پس هم برای گریز از خفقان روسیه، هم برای زیارت آن کعبه، وهم برای پراکندن اندیشه های انقلابی خود از محیطی مساعد رو به سوی این کعبه می کردند. همین گروه است که ئی.ایچ. کار آنان را تبعیدیان سودایی لقب داده است و در این کتاب به شرح ماجراهای زندگی خصوصی و اجتماعی آنان پرداخته است. الکساندر هرتسن در این کتاب مرکز صحنه را اشغال کرده است، اما در جوار او به چهره های مهم دیگری هم چون باکونین، آکاریوف و نچایف پرداخته می شود. زندگی همۀ این افراد پرتبوتاب بوده است، و چنان پرتب و تاب، که اگرچه کتاب صرفاً با اتکا به اسناد و به صورت مستند و زندگینامه ای نوشته شده است، دست کمی از هیچ یک از رمان های حماسی و پرشور قرن نوزدهمی خود نویسندگان بزرگ روسیه ندارد.