رسانهها به آدمی میگویند که کیست ـ به او هویت میبخشند؛ به او میگویند که میخواهد چگونه باشد ـ به او انگیزه میدهند؛ راه رسیدن به این هویت را به او نشان میدهند ـ شیوۀ کار را یادش میدهند؛ به او نشان میدهند که حتی اگر از چنین هویتی محروم باشد چگونه وانمود کند که دارای آن است ـ راه گریز را نشانش میدهند. وجود فاصله میان هویت و انگیزه، به ابداع شیوۀ کار یا راه گریز منجر میشود. این شاید فرمول اساسی روانشناسی رسانههای گروهی امروزی باشد، اما فرمولی نیست که با رشد انسان هماهنگی داشته باشد. بلکه فرمول جهانی غیرواقعی است که رسانههای گروهی ساختهاند و آن را دوام و بقا میبخشند.