برای آدرین هفده ساله تنها دو چیز اهمیت دارد: خانواده و قبرستانی که خانوادهاش مسئولیت نگهداری از آن را برعهده دارند. پس از مرگ پدر و مادرشان، رین و برادر و خواهر کوچکترش مسئولیت کندن قبرها و نگهداری از قبرستان را بر عهده گرفتهاند و از این راه زندگی خود را میگذرانند. اما سر و کله زدن با قبر و قبرستان در روستای کالبرن یک مشکل کوچک دارد: مردهها همیشه زیر خاک نمیمانند!
اجساد استخوانی که سالها تنها در حریم جنگل پرسه میزدند، حالا رفته رفته از جنگل خارج شده و ناگهان در شبی مخوف به سوی مردم حملهور میشوند. چه چیزی آنها را به سوی روستا میکشاند؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوان آنها را برای همیشه متوقف کرد؟ رین به همراه الیس، پسر جوان تازهوارد، هریک در جستجوی سؤالهایی که در ذهن دارند راهی سفر میشوند، سفری برای کشف نفرین و حقایقی که سالها در دل جنگل پنهان مانده است.