از کتاب حاضر میتوان به عنوان جلد دوم کتاب درآمدی بر بینامتنیت نام برد.
در حقیقت، بدون این جلد، موضوع بینامتنیت، در جلد نخست ناقص باقی میماند.
این مسئله از این جهت مهم و اساسی به نظر میرسد که برخی از محققان، به ویژه در ایران بر این باورند که رویکرد بینامتنیت و به طورکلی نشانهشناسی با افول ساختارگرایی به پایان خود میرسد.
از نظر این عده، نشانهشناسی و به ویژه نشانهشناسی بینامتنیتی چنان با ساختارگرایی عجین شده که سرنوشتشان به هم پیوند خورده است.
در نتیجه با پایان ساختارگرایی، نشانهشناسی بینامتنیتی نیز به پایان خویش نزدیک میشود.