مهمترین مسئله برای دستیابی به این مقوله مهم به ویژه در بازارهای متحول و غیرپایدار امروز، آینده نگر بودن سازمان است. این آینده نگری باعث توسعه و تعمیق نگرش سازمان نسبت به خواستهای آینده بازار و تدوین استراتژیهای جامع در خلق مزیت رقابتی و ایجاد تفاوت میان خود و رقبا میشود.
این نکته حائز اهمیت است که برندسازی و یا توسعه برند موجب برقراری پیوند میان نیازهای مشتری و توانمندیهای سازمان میشود و عدم برقراری چنین پیوندی مرگ تدریجی برند را سبب میشود. زیربنای برندها وابسته به پاسخگویی به بازار و برقراری ارتباط مستمر با مشتریان هدف میباشد.
در مقوله برندسازی توجه به یک اصل از اهمیت ویژهای برخوردار است و آن برقراری ارتباط اثربخش و دو سویه با مشتریان و آشنایی با نیازهای امروز و آینده آنهاست. برند میتواند با ایجاد احساس تعلق و نزدیکی در مشتری، احتمال تکرار خرید و وفاداری بلندمدت مشتری را افزایش دهد. در دنیای کسب و کار امروز برندها به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف بازاریابی و توسعه سهم بازار در بازارهای هدف به ویژه بازارهای بین المللی تلقی میگردند.
در این تلقی، مدیریت برند در راستای یک فرایند نظام مند بازاریابی و توسعه بازار نگریسته میشود و استراتژی برند مترادف با استراتژی کسب و کار خوانده میشود که تحقق آن نیازمند اعتقاد مدیریت و همکاری بدنه سازمان به این امر مهم است. زیرا تا زمانی که تلاشها و فعالیتهای شرکت در راستای پشتیبانی و حمایت از برند یکپارچه نشده باشد ناگریز با موفقیتهای موردنظر همراه نخواهد بود و موقعیتهای رقابتی سازمان را در بلندمدت به خطر میاندازد.
متاسفانه شرکت های ایرانی علی رغم داشتن نیروی انسانی مستعد، بیشترین تلاش خود را معطوف به تولید محصول نمودهاند و به مقوله مهم برند و تاثیر برندسازی در رفتار مصرف کننده و تبدیل آنها به مشتریان وفادار و نقش استراتژی برند در افزایش سهم بازار، تسهیل در پذیرش محصول جدید و… توجه کمتری مینمایند.