مقبرهدار، تنها نمایشنامۀ کافکاست که ناتمام ماند. گنجاندن این نمایشنامه در مجموعه داستانهای کوتاه به این خاطر است که لحن و نثر کافکا در این نمایشنامه، سوای آن نثر و لحنی است که از او میشناسیم. نمونهای از عشق مسیحیوار به همنوع». در قسمتی از کتاب آمده است: «زن به قاضی دادگاه گفت: علتش فقط این بود که براش دلواپس بودم. مدام میترسیدم. الآن که بمیره و به عذاب دوزخ گرفتار بشه، همهاش میترسیدم. عیب دیگهای نداشت، حرف گوش کن، بی سر و صدا…:»