اگر گفتی کجا؟
ماندم که چه بگویم: نمیدانم…بگو عبدالله.
عبدالله هم تماشایم کرد:از پشت دیوارهای بلند و کهنهساز تکیه، به در آهنی دبیرستان دخترانه رسیدیم و عبدالله با مشت بر در کوبید. من درآمدم که این جا دبیرستان دخترانه است.
ها! عبدالله سری جنباند و من هم با زبانم شوری دور لبهایم را لیسیدم و دیگر دم نزدم….