حوالی ظهر، میدانگاه انباشت از جمعیت شده بود هیجان دیدن گرگِ زنده، خیلیها را به آنجا کشاند. خانم ها از دبستان دخترانه سه نیمکت آوردند و همزمان در یک منقل برنجی بزرگ آتش افروختند تا در شیب بعد از ظهر، سرما به جانشان نیفتد. در طرف دیگر میدان، روسای ادارات، فرهنگیان و گروهی از مردان و کودکان هم بر نیمکتها جا گرفتند. بعضی از خردهرمهداران انتقامجو و حربه به دست که کمتر در بند قرار و آرام بودند در گوشه و کنار میدان به این سو و آن سو می رفتند تا سر بزنگاه بر گرگ بتازند.