روانکاوی در معنای کلی نوعی درگیر شدن با دنیای دیگری در ژرفاست. اینکه ببینی انسانی دیگر چگونه میاندیشد، چگونه زندگی میکند، از چه چیزهایی زجر میکشد و به چه امید و آرزویی زنده است، نگاهی عمیق از منظری نزدیک به هستی دیگری و اضطراب های بنیادین آن. خوابها همانطور که فروید گفته، جادهی اصلی به ناخودآگاه هستند و یک میانبر در دسترس برای رسیدن به آن، ولی میتوان آن را اینطور هم بیان کرد: رویاها جادهای برای نزدیکی عمیق و فهم هستیشناسانهی درمانجو و درمانگز نیز هستند.