دلیلی نداره که وقتی باد نمیآد و یا کولر روشن نیس پردههای اتاق خوابِ آدم تکون بخوره، کور که نبودم، با این دوتا چشمام میدیدم که تکون میخوره، آدمیزاد دفعۀ اول و دوم ممکنه خودشو بزنه به بیخیالی و یا اصلاً ملتفت نشه، ولی موقعیکه شب و نصف شب این موضوع تکرار بشه و اونوقت بلند شی و از بسته بودن در و پنجره مطمئن شی و دوروبر پردههه رو چک کنی و هیچ دلیلی پیدا نکنی و دُرُست موقعیکه از همه چی خاطرت تخت شده و خواستی بخوابی اونوقت باز عینهو لغزیدن یه مار براق توی سینۀ بیابون و عینهو انعکاسِ نور مهتاب روی پولکای گُردهاش، ببینی پرده آویزون به پنجرۀ اتاقت اول موج برمیداره و بعد تکون میخوره، خُب معلومه دلهرهات میگیره و میگی حتماً یه خبرای هست...
از اولشم میگفتن اون خونه روح داره...