«جورج» پسربچۀ یتیمی است که هرساله در تابستان از طرف پرورشگاه به خانهای فرستاده میشود. اما هربار بعد از مدتی فرار کرده، به پرورشگاه بازمیگردد. خانوادۀ «دایر» هفتمین خانوادهای است که جورج به آنجا میرود. خانم و آقای دایر یک پسر به نام «تام» و دختری به نام «استورم» دارند. آنها در مزرعه زندگی میکنند. تام و استورم مخالف آمدن جورج هستند؛ اما با آمدنش به او علاقمند میشوند؛ اما اینبار آقای دایر دربارۀ اتفاقی دچار سوءتفاهم شده و قصد دارد جورج را به پرورشگاه برگرداند. تام و استورم با کشیدن نقشهای تصمیم او را عوض کرده و کاری میکنند که جورج برای همیشه نزد آنها بماند.