کتاب عشق دانایی حاصل سالها پرداختن به متون و فیلسوفان کلیدی در مجلههای آکادمیک، کنفرانسها، گفتوگوها و کلاسهای درس است؛ چه به عنوان دانشجو و چه به عنوان استاد. گاهی این کتاب صدای دانشجو یا همصحبت را پیدا میکند و گاهی، هر چند بسیار کم، صدای استاد را به خود میگیرد. در هر حالت، صفحات آتی نتیجۀ خوانش دقیق یا به طور دقیقتر، نتیجۀ نوع خاصی از خوانش است؛ خوانشی که بر عملکرد و اثر تأکید دارد و این ابزار را برای پیام فلسفی مهم تلقی میکند.
دغدغۀ اصلی کتاب در عنوانش بیان شده است: عشق دانایی. البته این عنوان تحریفی از ترجمۀ پذیرفتهشدۀ «فیلوـسوفیا» به عنوان «عشق دانایی» است. باید در همین ابتدا اعتراف کنم که این کتاب تعریفی قاطع و مشخص ارائه نمیدهد. در عوض، این اصطلاح به پرسشی مبدل میشود که محرک هر فصل خواهد بود و با هر بخش جدید تغییر شکل مییابد. این همان طریقی است که من تجربهاش کردهام.