آیت اوتیسم دارد. پدر اما هنوز با این مسئله کنار نیامده و حتی اجازه نداده آیت از آموزشهای بچههای خاص استفاده کند. مادر چهار سالی است که آنها را ترک کرده و از آن به بعد، بیشتر مسئولیت آیت به عهدۀ یلدا خواهر 16 سالهاش _ که فقط یک سال از او بزرگتر است _ گذاشته شده است. اما این مسئولیت باعث میشود که یلدا مجبور شود از فعالیتهای موردعلاقهاش محروم شود. وقتی آیت بر اثر یک حادثه به دارالتأدیب میافتد، یلدا متوجه بسیاری از مسائل میشود و از همه مهمتر، راز بزرگ زندگیشان است که پدر و مادر سالهاست از او پنهان کردهاند…