یک شب، مگ موری سیزده ساله با همسایۀ جدیدشان، خانم چیه آشنا میشود.خانم چیه از مسائل عجیب و غریبی برای مگ و از چینگذر(مفهومی که مگ معنیاش را بعدها درک میکند)حرف میزند. مگ به زودی میفهمد که پدرش به طور مرموزی ناپدید شده است. او همراه برادر کوچکترش چارلز والاس و دوستش کالوین راهی سفری پر ماجرا، از کهکشانی به کهکشان دیگر میشوند تا پدر را پیدا کنند. مگ و همراهانش در همین سفر متوجه بسیاری از تضادها و تفاوتها میشوند، از جمله خیر و شر و جنگ ابدیشان…