قرائت فراغت از فراق غضروفی و «عاشقانههای زمستانی»: تنهاییام را پوشیده است ژاکت تو. در مقدمۀ این اثر از قول شاعر آمده است: «این شعرهای کوتاه را عاشقانههای چهارفصل نامیدم، چرا که به سادگی عاشقانههایی بودند دنیایی که در حاشیۀ ذهن فصلها نوشته شدند، در فضای فصولی که در هوا شناور بودند و این کلمات بی نام ونشان را بر بالهای بریدۀ باد به دهان پنهان من میآوردند... پس مفاصل این عاشقانهها طبیعتا چهار فصل است، فصل هایی که انگار زبان گشوده خطاب به جهان و یکدیگر، یکدیگر و جهان را سرودهاند، به زبانی که شاید میتوانست از دهان هر پرنده یا هر مرد یا زن دلدادهای به رقص آمده باشد... و حالا دیگر سرپرستی این عاشقانههای بیسرپرست را به وطن دستهای تو میسپارم خوانندۀ عزیز این سالها، شاید که روشن کند تکلیف سکوتی را که حقیقت تاریکی ماست، ما که یکدیگرمان بودیم.»