رمان ناتمام را میتوان از حیث پرداختن به مسائل روانشناختی دنبالهرو اروین یالوم دانست. توماس آگدن، که در کودکی شاهد جلسات رواندرمانی مادرش بوده، در بزرگسالی و بعد از تحصیل در رشتۀ ادبیات، دوباره به سراغ روانشناسی میرود. در کارنامۀ کاری آگدن کتابهای بسیاری در زمینۀ روانشناسی و دو رمان به نامهای ناتمام و جاذبه و بخت خودنمایی میکند. آگدن به تئوری مخصوص خودش در مباحث روانشناسی دست یافته و آن را غیرمستقیم در رمانهایش به کار برده است.
ناتمام ماجرای زندگی دو خانواده است: خانوادهای کشاورز شامل یک زن و شوهر و دو دختر به نامهای مارتا و آنه، و خانوادهای بهنظر تحصیلکرده که شامل مارتای بزرگسال، همسرش اِرل و فرزندانشان وارن و ملودی است. مارتا که تحت تأثیر بحرانهای کودکی، رابطۀ بد پدر و مادر با هم و رفتار ناشایست پدر با او و خواهرش حاضر به برقراری ارتباط با هیچ مردی نبوده بالاخره با اِرل که او هم از خانوادهای کشاورز است ازدواج میکند. بحرانهای روانی مارتا بعد از به دنیا آمدن پسرش وارِن، تحت تأثیر گذشتۀ تلخی که از سر گذرانده، بروز میکند و تقدیر مارتا و همسرش را علیرغم تلاش برای فرار از زندگی گذشته روبهروی هم قرار میدهد.